
یکی از مهمترین ابهاماتی که در تاریخ و باورهای بابیت و بهائیت وجود دارد، جایگاه علی محمد شیرازی معروف به باب است؛ به این معنا که حتی سران و مبلغان بهائیت نیز به درستی نمی دانند که شیرازی که چه ادعایی داشته است.
عباس افندی دومین سرکرده بهائیت درباره ادعاهای علی محمد شیزای (باب) مینویسد: «آغاز گفتار نمود و مقام بابيّت اظهار و از کلمه بابيّت مراد او چنان بود که من واسطه فيوضات از شخص بزرگواري هستم که هنوز در پس پردهء عزّت است و دارندهء کمالات بي حصر و حدّ، به اراده او متحرّکم و به حبل ولايش متمسّک.» بنابراین عباس افندی، شیرازی را باب امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) معرفی میکند.(1)
ابوالفضل گلپایگانی (مبلغ مشهور بهائیت) درباره جایگاه شیرازی مینویسد: «آن حضرت، قائم موعودند که حق جل جلاله در قرآن مجيد به ظهور مبارکش اعلام و اخبار فرمود و حضرت خاتم الانبياء به ورود مسعودش بشارت داده.»(2)
شوقي افندي (از سردمداران بهائيت و ملقب به ولي امر الله) شيرازي را مظهر امر الهي و حامل وديعه رباني دانسته و از قول او درباره عظمت مقام رسالتش مينويسد كه وي خود را وجه خدا و نور او ميدانست.(3)
جالب است که علي محمّد شيرازي بيپرده ادعاي ربوبيت و الوهيت كرده و خود را ذات الله مينامد: «شهد الله انه لا اله الا هو الملک ذو الملاکين و ان علي قبل نبيل ذات الله و کينونيته». (4) او درباره ظهور ربوبيتش مينويسد: «چون که ظهور سر ظهور الله نه ظهور به شأن نبوت و ولايت، بل به ظهور ربوبيت از اين جهت بود که ظاهر شد به ظهور انني انا الله لا اله الا انا در حين ظهور اول کسي که به من بيعت کرد، محمّد (صلي الله عليه و آله و سلم) بود، چنانچه نص حديث است، بعد اميرالمؤمنين (سلام الله عليه) بود و بعد ائمه (سلام الله عليهم)».(5)
نصرت الله محمد حسینی نیز علی محمد شیرازی را باب میخواند و بر همین اساس کتابی با عنوان حضرت باب می نویسد و مخاطبان گرامی نیز میدانند که شیرازی پیوسته با لقب باب خوانده و شناخته شده و میشود، از این رو به او علی محمد باب میگویند، نه علی محمد نبی یا مهدی.
بنابراین روشن میشود که سران و مبلغان بهائیت نیز درباره جایگاه علی محمد شیرازی متحیر بوده و نمیدانستند که وی کیست و چه جایگاهی دارد، چون پیروانش او را باب و مهدی و نبی میخوانند؛ ولی او همه این القاب و جایگاهها را نفی کرده و از الوهیت و خدایی خود سخن میگوید.
پانوشت
1. مقاله شخصی سیاح، ص 3.
2. الفرائد، 357.
3. قرن بدیع، ص 40.
4. لوح هیکل الدین، ص 5.
5. تفسیر سوره حمد، تفسير نقطه باء زير بسم الله
پيگيري مقالات در تلگرام با كليك روي آدرس زير:
Leave a Reply